نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: سه خونواده درگیرن

1381
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6202
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    سه خونواده درگیرن

    سلام.ممنون از راهنمایی
    34سالمه.دخترم.تحصیلات بالا.دو ساله با یکی از همکارام به تمایل دو طرف داریم رو ازدواج فکر می کنیم.روزای اول حتا میخواست سریعا ازدواج کنیم.ایشون 41سالشه همه چیز خوب بود تا کمکم شروع به درخواست وقت کرد.مثلا چند ماه وقت بده یه مشکل دارم حل کنم.تا اینکه بالاخره گفت از چند سال قبل من با یه دختر خونه دار که فقط ظاهر زیبایی داره رابطه داشته.قرار نامزدی هم گزاشتن البته خانواده ها در جریان بودن.ولی 4ساله که اونقدر با هم اختلاف از هر لحاظ داشتن که مکررا به تعویق افتاده و نمیتونه باهاش ازدواج کنه.ولی باهاش ************ داشته.الان هم درگیر اینه چطور اونو از زندگیش خارج کنه.فقط تو این فاصله به من التماس میکرد که منو ترک نکن من اینو درست کنم.منم گفتم باشه.چون به شدت دوسش دارم.یهو بعد از دوماه زد و دختره رو نامزد کرد.با گریه زنگ زد که مجبور بودم! فقط من بهمش میزنم تو وایسا.دوباره چند ماه گزشت و دیدم داره عقدش میکنه باهاش کات کردم زنگ زد وگفت تو مراسم حاظر نشده و همه چی رو به خاط من بهم زده....ازم التماس کرد فقط تا آخر شهریور وایسچون دارم مشاوره میگیرم تماسمو دو ماه باهاش قطع کردم..ازش چن روز قبل خبر گرفتم میگه مشاوره گفته تو دختره رو از ذهنت نمیتونی پاک کنی و به گلبرگ ممکنه خیانت کنی.میگه باید با اون ازدواج کنی.از طرفی میگه با اون ازدواج کنم به فنا رفتم چون هیچ چیز مشترکی نداریم.ایشون فقط از ظاهر و بدن دختره خوشش میاد.من معمولیم ولی به شدت تعریف از خود نباشه از هر انگشتم هنری میباره .بالاترین تحصیلات ممکن رودارم.با هیچ مردی رابطه جنسی نداشتم.و....واقعا نمیدونم چیکار کنم.از طرفی دوسش دارم خیلی زیاد و از طرفی این موضوع.الان سه خونواده.کامل درگیر شدن.تا آقا تصمیم بگیره.هر بار ازش چند ماه دور بودم دوباره خودم تلاش کردم و رابطه برقرار کردم.واون به شدت استقبال کرده....

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6064
    نوشته ها
    190
    تشکـر
    32
    تشکر شده 196 بار در 82 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سه خونواده درگیرن

    خب شما از اونجائی که تحصیلات عالیه داری توقع میره که کمی منطقی به موضوع نگاه کنی یعنی واقع بینانه ..در نظر داشته باش که اگه شما به خاطر این دوست داشتن خودت رو قانع کنی که مشکلی وجود نداره آیا با مشکلاتی که ممکنه بعد از ازدواج در این رابطه برات پیش بیاد میتونی کنار بیای ؟کسی که اینجوری طی این همه مدت نمیتونه این رابطه رو مدیریت کنه و نمیتونه یکی از شماها رو انتخاب کنه ..ممکنه این حالت دو دلی رو بعد از ازدواج با شما درباره اون خانوم هم داشته باشه
    امضای ایشان
    وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
    .................................................. ...............
    1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
    2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
    3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..

  3. 3 کاربران زیر از babak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه خونواده درگیرن

    نقل قول نوشته اصلی توسط گلبرگ22 نمایش پست ها
    سلام.ممنون از راهنمایی
    34سالمه.دخترم.تحصیلات بالا.دو ساله با یکی از همکارام به تمایل دو طرف داریم رو ازدواج فکر می کنیم.روزای اول حتا میخواست سریعا ازدواج کنیم.ایشون 41سالشه همه چیز خوب بود تا کمکم شروع به درخواست وقت کرد.مثلا چند ماه وقت بده یه مشکل دارم حل کنم.تا اینکه بالاخره گفت از چند سال قبل من با یه دختر خونه دار که فقط ظاهر زیبایی داره رابطه داشته.قرار نامزدی هم گزاشتن البته خانواده ها در جریان بودن.ولی 4ساله که اونقدر با هم اختلاف از هر لحاظ داشتن که مکررا به تعویق افتاده و نمیتونه باهاش ازدواج کنه.ولی باهاش ************ داشته.الان هم درگیر اینه چطور اونو از زندگیش خارج کنه.فقط تو این فاصله به من التماس میکرد که منو ترک نکن من اینو درست کنم.منم گفتم باشه.چون به شدت دوسش دارم.یهو بعد از دوماه زد و دختره رو نامزد کرد.با گریه زنگ زد که مجبور بودم! فقط من بهمش میزنم تو وایسا.دوباره چند ماه گزشت و دیدم داره عقدش میکنه باهاش کات کردم زنگ زد وگفت تو مراسم حاظر نشده و همه چی رو به خاط من بهم زده....ازم التماس کرد فقط تا آخر شهریور وایسچون دارم مشاوره میگیرم تماسمو دو ماه باهاش قطع کردم..ازش چن روز قبل خبر گرفتم میگه مشاوره گفته تو دختره رو از ذهنت نمیتونی پاک کنی و به گلبرگ ممکنه خیانت کنی.میگه باید با اون ازدواج کنی.از طرفی میگه با اون ازدواج کنم به فنا رفتم چون هیچ چیز مشترکی نداریم.ایشون فقط از ظاهر و بدن دختره خوشش میاد.من معمولیم ولی به شدت تعریف از خود نباشه از هر انگشتم هنری میباره .بالاترین تحصیلات ممکن رودارم.با هیچ مردی رابطه جنسی نداشتم.و....واقعا نمیدونم چیکار کنم.از طرفی دوسش دارم خیلی زیاد و از طرفی این موضوع.الان سه خونواده.کامل درگیر شدن.تا آقا تصمیم بگیره.هر بار ازش چند ماه دور بودم دوباره خودم تلاش کردم و رابطه برقرار کردم.واون به شدت استقبال کرده....
    سلام

    من تعجب مبکنم از بعضی از دوستان تحصیل کرده, خام عزیز ایشون دارن دروغ میگن و کاملا وقت میخرن اون همکار ما هم اگر به ایشون گفتن که(البته من فکر نمیکنم که اینطور بوده) شما نمیتونی اون دختر رو از ذهنت بیرون کنی و....... بهتره بران مدرکشون رو پس بدن!!!!!!

    عزیزم شما متخصص اینی که خودتو گول بزنی, یک مشاور خانم خوب پیدا کن مشاوره بگیر و تصمیم صحیح و خلاص. موفق باشی

    اگر سوالی داشتید لطفا نقل قول کنید که متوجه بشم.ممنون

  5. کاربران زیر از فرشاد1020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6202
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه خونواده درگیرن

    تشکر میکنم آقای فرشاد
    باور کنید خودمم میدونم دارم خودمو گول میزنم .ولی این فرد اونقدر با ایده آلهای من تو زندگی میخوند که شاید اوایل حتی باورم نمیشد همچین آدم جذاب و ایده آلی منو بخواد.من به خاطرش 15کیلو وزنمو کم کردم مدرک شنا...مدرک آشپزی رو کنار کارم گرفتم.فقط به شوق اون.....گاها حتا میگم اگه اون با من هم ازدواج کنه میترسم وسطش ازم سیر بشه.خدا رو شکر ظاهر و شغل و خونواده خوبی دارم ولی اعتماد به نفسم تو این مدت داغون شده.مخصوصا که داره منو با یه دختر ببخشید بی سرو پا مقایسه میکنه.....نمیدونم با این علاقه و وابستگی چیکار کنم

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه خونواده درگیرن

    نقل قول نوشته اصلی توسط گلبرگ22 نمایش پست ها
    تشکر میکنم آقای فرشاد
    باور کنید خودمم میدونم دارم خودمو گول میزنم .ولی این فرد اونقدر با ایده آلهای من تو زندگی میخوند که شاید اوایل حتی باورم نمیشد همچین آدم جذاب و ایده آلی منو بخواد.من به خاطرش 15کیلو وزنمو کم کردم مدرک شنا...مدرک آشپزی رو کنار کارم گرفتم.فقط به شوق اون.....گاها حتا میگم اگه اون با من هم ازدواج کنه میترسم وسطش ازم سیر بشه.خدا رو شکر ظاهر و شغل و خونواده خوبی دارم ولی اعتماد به نفسم تو این مدت داغون شده.مخصوصا که داره منو با یه دختر ببخشید بی سرو پا مقایسه میکنه.....نمیدونم با این علاقه و وابستگی چیکار کنم
    سلام
    عزیز عرض کردم یک مشاور خانم میتونه کمکت کنه که یک تصمیم درست بگیری و خودت نمیدونی و نمیتونی. موفق باشید

    در ضمن همانطور که قبلا نیز خواهش کردم.نقل قول کنید

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6176
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    98
    تشکر شده 76 بار در 44 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سه خونواده درگیرن

    من بودم ادامه نمیدادم, همه چیز کاملا مشخصه

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6202
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه خونواده درگیرن

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    سلام عزیز عرض کردم یک مشاور خانم میتونه کمکت کنه که یک تصمیم درست بگیری و خودت نمیدونی و نمیتونی. موفق باشیددر ضمن همانطور که قبلا نیز خواهش کردم.نقل قول کنید
    سلام مجدد و تشکر بابت پیگیریامشب باهاش کات کردم.....خیلی داغونم....متاسفانه من پزشکم.مطب هامونم کنار همه....یادآوری خاطرات واسم سخته.خدا بهم صبر بده

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5842
    نوشته ها
    67
    تشکـر
    0
    تشکر شده 25 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سه خونواده درگیرن

    سلااام...
    مطمئن باشید موقعیت بهتر ازین اقا خواهید داشت

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه خونواده درگیرن

    نقل قول نوشته اصلی توسط گلبرگ22 نمایش پست ها
    سلام مجدد و تشکر بابت پیگیریامشب باهاش کات کردم.....خیلی داغونم....متاسفانه من پزشکم.مطب هامونم کنار همه....یادآوری خاطرات واسم سخته.خدا بهم صبر بده
    سلام

    خانم دکتر!!!!!!!!! اجازه میدین یک حرف بد بزنم؟

    برید اون مدرک رو پس بدین!!!!!! عزیز شما یک دختر تحصیل کرده آشنا به مسائل پزشکی و فیزیولوژی مغز و هورمونها(دوپامین-سروتونین) بعدش اینهمه خالی و مهر طلب!!!!!

    البته تصمیمتون کاملا درست بوده و هست. میفهمم که سخته ولی واقعا رابطه سالمی نبود. اگر درست فهمیدم ایشونم پزشک هستن لطفا جای مطب رو نیز عوض کنید در اولین فرصت.

    قبول کنید شما عاشق نشدید بلکه خودتون هم میدونید به علت مهر طلبی و وابستگی این حس رو داشتید.

    دو تا کتاب پیشنهاد میکنم که بخوانید در جهت آگاهی بیشتر نسبت به مسائل خودتان:

    The six pillars of Self-Esteem by Branden Nathaniel
    -----------------------------------------------------------
    Games People play (The psychology of human relationships by Eric Berne

    حتما یک مشاور خانم حاذق بگیرید. موفق باشید

  12. کاربران زیر از فرشاد1020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6202
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه خونواده درگیرن

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    سلام

    خانم دکتر!!!!!!!!! اجازه میدین یک حرف بد بزنم؟

    برید اون مدرک رو پس بدین!!!!!! عزیز شما یک دختر تحصیل کرده آشنا به مسائل پزشکی و فیزیولوژی مغز و هورمونها(دوپامین-سروتونین) بعدش اینهمه خالی و مهر طلب!!!!!

    البته تصمیمتون کاملا درست بوده و هست. میفهمم که سخته ولی واقعا رابطه سالمی نبود. اگر درست فهمیدم ایشونم پزشک هستن لطفا جای مطب رو نیز عوض کنید در اولین فرصت.

    قبول کنید شما عاشق نشدید بلکه خودتون هم میدونید به علت مهر طلبی و وابستگی این حس رو داشتید.

    دو تا کتاب پیشنهاد میکنم که بخوانید در جهت آگاهی بیشتر نسبت به مسائل خودتان:

    The six pillars of Self-Esteem by Branden Nathaniel
    -----------------------------------------------------------
    Games People play (The psychology of human relationships by Eric Berne

    حتما یک مشاور خانم حاذق بگیرید. موفق باشید
    سلام و خسته نباشید مجدد و تشکر از مشاوره
    حق داارید هرچی بهم بگید....شاید باورتون نشه تا حالا چنتا کتاب تو این زمینه ها مطالعه کردم
    دلی خوب دیگه خودم نتونستم ازش استفاده کنم.واقعا به معنی کوری شهوانی پی بردم...ولی قبول کنیم ما پزشکا حتی اگه تو کار درمانمون هم موفق باشیم برای اصول زندگی به مشاوره شما همکارا ی عزیز نیاز داریم...همیشه موفق و سربلند باشید.بازم ازتون مشاوره خواهم گرفت... .

  14. کاربران زیر از گلبرگ22 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه خونواده درگیرن

    نقل قول نوشته اصلی توسط گلبرگ22 نمایش پست ها
    سلام و خسته نباشید مجدد و تشکر از مشاوره
    حق داارید هرچی بهم بگید....شاید باورتون نشه تا حالا چنتا کتاب تو این زمینه ها مطالعه کردم
    دلی خوب دیگه خودم نتونستم ازش استفاده کنم.واقعا به معنی کوری شهوانی پی بردم...ولی قبول کنیم ما پزشکا حتی اگه تو کار درمانمون هم موفق باشیم برای اصول زندگی به مشاوره شما همکارا ی عزیز نیاز داریم...همیشه موفق و سربلند باشید.بازم ازتون مشاوره خواهم گرفت... .
    ممنونم از لطف نظرتون و آرزوی بهترین ها رو براتون دارم. موفق باشید

  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6489
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه خونواده درگیرن

    زمان حلال همه چیزه
    منم مشکلی مثل شما داشتم ,تا سه ماه گریه کردم و به خودم ناسزا گفتم بابت اشتباهم در دلبستگی به یک بی وجدان
    تو این سه ماه خودمو سعی کردم به خدا نزدیکتر کنم .روزای بدی بودند ولی به هرحال سپری شدند و حالا فکر و ذهن و روح من آزاده و با خاطری آسوده به فرصتهای ازدواجی دیگم فکر میکنم
    این آقا هم فامیلند ومتاسفانه هر اتفاقی در زندگی ایشون به گوش من میرسه ولی همونطور که گفتم خاطراتش دیگه برام کمرنگ شده
    دیگه اشتباه نکنید و چند ماه غصه و ناراحتیو تحمل کنید و باخواندن اذکار آرامش بخش قلبتونو جلا بدید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد